English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4266 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
road time U زمان عبور از جاده
time distance U زمان عبور ستون
passtime U زمان عبور ستون
road time U زمان حرکت ستون در روی جاده
transit time U زمان عبور
electron transit time U زمان عبور الکترون
check out time U زمان لازم برای تخلیه محل
curfews U زمان قطع عبور و مرور قرق
curfew U زمان قطع عبور و مرور قرق
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
tolled U حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presented U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
time distance U مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
road clearance U تخلیه جاده
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
road clearance U تخلیه کردن جاده
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
road space U فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
cycle time U زمان
thitherto U تا ان زمان
away U از ان زمان
synchrone U هم زمان
synchronous U هم زمان
contemporaneous U هم زمان
thence U از ان زمان
time U زمان
coinstantaneous U هم زمان
timed U زمان
yet U تا ان زمان
time-consuming U زمان بر
zeitgeist U زمان
tempo U زمان
tempos U زمان
clocks U زمان ها
whene'er U هر زمان
terming U زمان
termed U زمان
cotemporaneous U هم زمان
term U زمان
stroke U زمان
simultaneously U در یک زمان
stroked U زمان
strokes U زمان
stroking U زمان
timepiece U زمان
time-piece U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
time of blowing U زمان دم
period U زمان
time consuming U زمان بر
times U زمان
date U زمان
dates U زمان
periods U زمان
clock U زمان
incidentals time U زمان ضمنی
base period U زمان مبنا
at another time U در زمان دیگری
incidentals time U زمان اتفاقی
slack time U زمان سکون
down time U زمان تلف
installation time U زمان نصب
solar time U زمان شمسی
input time U زمان اولیه
timing U زمان سنجی
in the length of time <adv.> U در طول زمان
inactive time U زمان غیرفعال
solar time U زمان خورشیدی
down time U زمان توقف
time span U فاصله زمان
timing U زمان گیری
time of one's life <idiom> U زمان عالی
inoperative time U زمان کسرخدمت
period U فاصله زمان
period/stretch/lapse of time U فاصله زمان
time period U فاصله زمان
period/stretch/lapse of time U دوره زمان
time span U دوره زمان
time period U دوره زمان
period/stretch/lapse of time U گذشت زمان
time period U گذشت زمان
down time U زمان بیکاری
timing U زمان احتراق
time span U گذشت زمان
inlet time U زمان ورود
sidereal time U زمان نجومی
sidereal time U زمان ستارههای
period U گذشت زمان
timing U زمان بندی
distribution time U زمان توزیع
period U دوره زمان
dwell idling time U زمان هرزگردی
moment U زمان اهمیت
tea-time U زمان چای
exposure time U زمان نوردهی
timeer U زمان سنج
acceleration time U زمان شتاب
timming U زمان گیری
access time U زمان دستیابی
olden U زمان پیش
training time U زمان تمرین
transfer time U زمان انتقال
time utility U استفاده از زمان
fuze setting U زمان ماسوره
allocated time U زمان نامی
all crash U زمان فوریت
time of disintegration U زمان انفجار
execution time U زمان اجرا
fusing time U زمان ذوب
expected time U زمان تحمل
time perception U ادراک زمان
time slice U قطعه زمان
transit time U زمان گذار
transition time U زمان تحول
transition time U زمان انتقال
variable time U زمان متغیر
vicissitudes of time U انقلابات زمان
wartime U زمان جنگ
adaptation time U زمان انطباق
wait time U زمان انتظار
waiting time U زمان انتظار
within resonable time U طی زمان معقول
word time U زمان کلمه
add time U زمان افزایش
pt U زمان گذشته
PR U زمان حال
licensing hours زمان مجاز
With passage of time . U با گذشت زمان
floor to floor time U زمان اصلی
turn around time U زمان برگشت
exposure time U زمان پرتوگیری
exposure time U زمان پرتودهی
turnaround time U زمان گردش
f. tense U زمان اینده
turnaround time U زمان برگشت
fire time U زمان انفجار
universal time U زمان عام
activity time U زمان هر فعالیت
adverb of time U فرف زمان
zeitgeist U روح زمان
moments U زمان اهمیت
standard time U زمان استانده
handleing time U زمان بررسی
greenwich time U زمان گرینیچ
testing time U زمان ازمایش
the fullness of time U زمان کامل
the past tense U زمان گذشته
the preterite tense U زمان گذشته
the secular bird U فرید زمان
timers U زمان سنج
association time U زمان تداعی
add time U زمان جمع
head seek time U زمان جستجوی هد
hereunto U تا این زمان
standard time U زمان رسمی
standby time U زمان جانشینی
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
1wooden poles
3service times
3service times
3service times
1ٌٌwich road user has caused a hazard?
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com